در آیین یکمین سالگرد درگذشت دکتر محمد رضا راشد محصل عنوان شد
آوای شاهنامه- دلپذیر: عصر روز گذشته، جمعی از فرهنگمداران؛ استادان زبان و ادبیات فارسی و دوستداران خرد، دانش و آزادگی، در تالار فردوسی جهاد دانشگاهی مشهد، گرد هم آمده بودند تا در یکیمن سالگرد درگذشت دکتر محمد رضا راشد محصل، شاهنامه پژوه برجسته معاصر و استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی، نام و یادش را گرامی بدارند.
دهقانزادهای خردمند و راد
به گزارش پایگاه خبری آوای شاهنامه، نخستین سخنران این برنامه، دکتر محمد جعفر یاحقی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و استاد دانشگاه فردوسی مشهد بود.
وی سخنانش را با این بیت از شاهنامه فردوسی آغاز کرد:
یکی پهلوان بود دهقان نژاد/ دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهنده روزگار نخست/ گذشته سخن ها همه باز جست
وی ادامه داد: گویی فردوسی این ابیات را در وصف دکتر راشد محصل سروده است. او نیز یک دهقانزاده بود؛ همان دهقانانی که هزار سال قبل در توس، سنگربان هویت، استقلال و فرهنگ ما بودند؛ او هم دلیر، هم بزرگ، هم خردمند و هم راد بود. این صفات در وجودش مجسم بود؛ من در ۵۰ سالی که با او همنشین بودم با چشم خودم در وجودش همه این ویژگیها را دیدم.
دکتر یاحقی افزود: دکتر راشد محصل در همه کارها، به معنای دقیق و عمیق کلمه، دلیر بود؛ خردمند بود و این خرد را از فردوسی و شاهنامه فرا گرفته بود در خودش تبلور میداد.
وی ادامه داد: دکتر راشد محصل انسانی راد بود؛ رادی هم به معنای نژاده و دارا بودن صفات مثبت و هم به معنای بخشندگی؛ او بسیار بخشنده بود و کارهای بزرگی میکرد و به هیچ کس حتی خانواده اش هم نمیگفت.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: او پژوهنده روزگار نخست بود؛ همه کارها و تحقیقاتش در زمینه فرهنگ، شاهنامه و هویت ایران بود. او مصداق یک ایرانی اصیل و با تمام وجود دلسوز ایران بود، همه کارهای او در راستای پاسداشت ارزش های باستانی و تاریخی بود و در این مسیر حرکت میکرد.
نیکنامی و آزادگی
سخنران بعدی این مراسم، دکتر محمد تقی راشد، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. وی با بیان اینکه غروب برادرم اندوهی نیست که به روزگاران فراموش شود، به بیان فرازهایی از زندگی و سلوک رفتاری این استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه زنده یاد محمد رضا راشد محصل، در روستایی مغموم و خرابه، در دل بیایان گسترده کویر، با آبی شور چشم به زندگی گشود گفت: در آن زمان، روستای افضل آباد خوسف، در نزدیکی شهرستان بیرجند، در استان خراسان جنوبی، با وجود محرومیت و کوچکی، از نظر فرهنگی مرکزیت داشت و ایشان دوره ابتدایی را در همان روستا با مرارت و زحمت گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به شهرستان بیرجند رفت. سفر به بیرجند و ورود به دانشسرای مقدماتی، نه از سر اجبار که از سر عشقی بود که به آموزگاری و خدمات فرهنگی داشت و رسالت و صدقتی که در معلمی مییافت.
وی افزود: تحصیل در دانشسرای مقدماتی و شرکت در جمعهای دانش آموزی، نه تنها با مسایل سیاسی و اجتماعی روز آشنایش کرد، بلکه روح کمالگرای او را به مطالعه آثار ادبی کشاند. چنین بود که کمک هزینه ۶۰ تومانی دانشسرا را غالبا صرف خرید کتاب میکرد. این رویه را بعدها در دوره دانشجویی در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه تهران ادامه داد؛ به گونهایکه در تمامی زمینههای فعالیت ادبی او نمود و ظهور یافت و حاصل این توانمندیها در آثار ادبی، درسهای دانشگاهی و سخنرانیهایش قابل مشاهده است.
وی ادامه داد: ایشان شاگردان خود را در همه مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا متوسطه و سطوح مختلف تحصیلات دانشگاهی همدلی و همراهی میکرد. آزادگی خود را به خاطر مال و جاه فدا نمیکرد. سرمایه او نام نیک بود و دانش آموختگان و شاگردان حق شناسی که درباره اش انچه را که باید گفتند و نوشتند.
دانشوری فروتن و به کمال رسیده
عضو شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با تصریح به اینکه برادرم هیچ گاه در نوشتن و آموختن کوتاهی نکرد و عشق کار و خدمت دیگران موجب شد که به تکثیر دانسته هایش بپردازد خاطر نشان کرد: گرمی، سردی و دوری راه، او را از تصمیمی که داشت منصرف نمیکرد. خدمت در روستاها و شهرهای کوچک، به او جهانبینی خاصی می بخشید که در رفتار،گفتار و نوشتار او جلوه گر شده بود.
وی تاکید کرد: زندگی پر فراز و فرود و خدمت در شهرهای مختلف، از او مردی آبدیده و گرم و سرد چشیده ساخته بود. استحکام رای و ثبات عقیدهای داشت که در پوشش سخنان نرم و دوستانه، بر دلها می نشست و در قلبها رسوخ میکرد و از همین روی برای دوستان، رفیقی فداکار، همنشینی نکته سنج و دانشوری فروتن و برای افراد خانواده تکیه گاهی استوار بود. در پرورش فرزندان و رسیدگی به درس آنان لحظه ای کوتاهی نمیکرد. همراهی و همکاری همسر گرامیاش، از بخت و اقبال نیک او در زندگی بود. کوتاه سخن اینکه او مردی حقگو، حقجو ، به کمال رسیده و متعادل در رفتار و گفتار بود.
جامعیت علمی
استاد فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: مرحوم برادرم، در نقد و داوری آثار بسیار محتاط بود و متانت و تاثیر سخن را همیشه در نظر می گرفت. برای بیشتر معلمان، سالهای پس از تدریس و بازنشستگی، زمان استراحت و خانهنشینی است، اما برای او، دوران رهایی از بایدها و نبایدها بود؛ به همین روی، دوره ۳۷ ساله زندگی او پس از بازنشستگی، آغازی دیگر بود که خود برگزیده بود. او در این دوران به مشهد بازگشت و در کنار خانواده، با آرامش خیال و به درخواست دانشگاه مشهد، همکاری با دانشگاهها و سازمانهای علمی و پژوهشی مستقر در این شهر را آغاز کرد. ایشان به این هم اکتفا نکرد و همکاری با دانشگاههای شهرهای مختلف استان را پی گرفت. سردی زمستان و گرمای نفسگیر تابستان او را ناامید ننمود و در اراده محکمش خللی ایجاد نکرد. ایشان در این سالها شاگردانی را پرورش داد که بهترین دوستان او بودند.
وی با اشاره به تنوع فعالیتهای دکتر راشد محصل و احاطه به شاخههای گوناگون ادبی تاکید کرد: همکاری با قطبهای علمی گوناگون ادبی، سازمانهای واژهنامهنویسی، فرهنگ نویسی، دانشنامهنگاری و مجلات علمی، شرکت در سمینارهای علمی و راهنمایی رساله دانشجویان داخلی و خارجی و همکاری با بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، بخشی از کارهای علمی و پژوهشی درخشان اوست. نگاهی کوتاه به نوشتهها و تنوع آثار گرانسنگ ایشان در زمینه ادب حماسی و عرفانی، قرآن و حدیث، تاریخ و فرهنگ عامه، گویشها و تواریخ محلی و… گواهی روشن بر جامعیت علمی ایشان است.