پشتوانههای فردوسی در سرایش شاهنامه، گسترده و گوناگون است
زهرا دلپذیر
درباره منابع و شیوه کار حکیم توس در سرایش شاهکار بی همتایش، اظهار نظرهای گوناگونی مطرح شده است؛ برخی از شاهنامه پژوهان بر این باورند که فردوسی در تدوین شاهنامه افزون بر منابع نوشتاری به طور مستقیم از منابع شفاهی نیز استفاده کرده است. گروهی دیگر از پژوهشگران نیز تنها مأخذ فردوسی را شاهنامه ابومنصوری میدانند.
به اعتقاد دکتر جلیل دوستخواه، پشتوانههای نوشتاری و گفتاری فردوسی در تدوین شاهنامه، بسیار گسترده و گوناگون بوده و بهرهگیری او از آنها، ناهمخوانی و تناقض نداشته است. دکتر دوستخواه ایرانشناس و شاهنامهپژوه نامدار ایرانی است که به مناسبت بزرگداشت فردوسی در زمینه منابع فردوسی در سرایش شاهنامه با او به گفتوگو نشستهایم.
این ایرانشناس، یکی از همکاران مرحوم دکتر محمد معین در سازمان لغت نامه دهخدا و یکی از همکاران دانشنامه فرهنگ مردم است. ایشان به جز ترجمه و تألیف آثار ارزشمندی در زمینه اوستا و فرهنگ ایرانی، پژوهشهای بسیاری را درباره شاهنامه فردوسی در کارنامه علمی خود دارد که از جمله آنها می توان به «شناختنامه فردوسی و شاهنامه»، «بنیادهای اسطوره و حماسه ایران»، «حماسه ایران: یادمانی از فراسوی هزارهها»، «فرایند تکوین حماسه ایران پیش از روزگار فردوسی» و «گزارش هفت خوان رستم بر بنیاد داستانی ازشاهنامه فردوسی» اشاره کرد. گفتنی است دکتر دوستخواه هم اکنون مقیم خارج از کشور است و در استرالیا زندگی میکند.
برخی از شاهنامه پژوهان بر این باورند که فردوسی در تدوین شاهنامه افزون بر منبع نوشتاری به طور مستقیم از منابع شفاهی نیز استفاده کرده است. گروهی دیگر از پژوهشگران نیز تنها مأخذ فردوسی را شاهنامه ابومنصوری میدانند. نظر حضرتعالی چیست؟
پشتوانههای نوشتاری و گفتاری فردوسی در تدوین شاهنامه، بسیار گسترده و گوناگون بوده و بهرهگیری او از آنها، ناهمخوانی و تناقض نداشته است. وی روایتهای پشتوانه حماسهاش را به طور عمده از شاهنامه ابومنصوری برگرفته است و می توان احتمال داد که گهگاه چیزهایی را از برخی خاستگاههای نوشتاری و روایتهای گفتاری دیگر- که امروزه چیستی و چگونگی آنها بر ما روشن نیست گرفته باشد.
از بین رفتن متنهایی چون خوتاینامک(خداینامه) ساسانی و شاهنامه ابومنصوری، گِره این پرسش را کور کرده است. اما قرینهها و نشانههایی در دست است که شاعر میراث فرهنگی و حماسی پیشینیان را نه به ترتیب و سامانی که امروز در شاهنامه دیده می شود؛ بلکه در بخش های جداگانه، پیوسته و سپس بر پایه دریافت ِخویش، از منطق ِدرونی داستانها و روایتها، به تدوین نهایی درآورده است. به هر روی گزینش او، آگاهانه و انتقادی بوده و به هماهنگی و یگانگی واپسین، انجامیده است.
حضرتعالی در کتاب «شناختنامه فردوسی» فرمودهاید فردوسی حتی پیش از مرگ دقیقی سرگرم سرایش داستانهایی از شاهنامه بوده است. چه دلایلی برای اثبات این مدعا دارید؟
تدوین و سرایش اثری با گنجایش شاهنامه، کاری اندک مایه نبوده است که فردوسی بتواند در فاصله میان مرگ دقیقی تا پایان عمر خویش، به سرانجام برساند و بیگمان، او از دیرباز و از اوان جوانی، در همان زمان زندگانی دقیقی، سرگرم این امر بوده و بخش «گشتاسپ نامه»، سروده شاعر پیشگام و راهبر خود، دقیقی را با امانتداری و سپاسگزاری در شاهنامه، گنجانیده است.
*تئودور نولدکه، نویسنده کتاب حماسه ملی ایران، بر این باور است که تاریخ مدون ایران، شامل داستان های شاهان از کیومرث به بعد، در زمان خسرو انوشیروان موجود بوده و مواد این تاریخ یا در همان زمان و یا در دوره یزدگرد سوم با تلاش دانشور دهقان، به صورت کتابی به نام خداینامه تدوین شده است؛ یعنی همان کتابی که مهمترین منبع شاهنامه ابومنصوری و سپس شاهنامه فردوسی است. چرا مؤلفان خداینامه های ساسانی از ثبت برخی از بخش های تاریخی مانند دوره اشکانیان غفلت کردند؟
ساسانیان در کار گردآوری اسطورهها و تاریخ و حماسه کهن ایران غفلت نکرده بودند و افزون بر «خداینامه» ها، در برخی از متنهای دینی زرتشتی آن دوران، مانند «بُندهشن» و «دینکرت» نیز، بدین یادمانهای کهن برمی خوریم. تنها بخشی که به عمد و به سبب همچشمی سیاسی، آن را مسکوت گذاشتهاند، تاریخ دوران اشکانیان (پارتیان) است و فردوسی نیز، بدین امر، اشاره دارد و میگوید: «ازیشان بجز نام، نشنیده ام / نه در نامه خسروان دیده ام».
افزودههای بسیاری که به قلم ناسخان به شاهنامه راه یافته، بیشتر مربوط به کدام قسمتهای این کتاب است؟
افزودهها را میتوان در همه بخشها، از دیباچه تا متن، بازشناخت و دلیل های این افزودگیها نیز، امروزه روشن شده است. بیت های مشهور به هجونامه، به احتمال نزدیک به یقین، سروده فردوسی نیست، اما همه افزودهها نیز برساخته دیگران نیست.
به نظر شما ابیات مربوط به مدح سلطان محمود در شاهنامه ساختگی است؟
خیر، فردوسی این ابیات را بنا بر چاره اندیشی و به خواست ایمن نگاه داشتن شاهنامه از دستبرد و گزند گماشتگان کتاب سوز «محمود»، بر دیباچه و جاهایی از متن، افزوده است. شاهد معتبری همچون مجمل التواریخ و القصص و روایت فاجعه بر دار آویختن ۲۰۰ تن از اهل دانش و فلسفه و سوزاندن کتابهاشان در زیر دارها در شهرِ ری به فرمان «محمود» که در این کتاب، آمده، گواه این امر است. در اینباره، در کتاب «ایرانی ماندن و جهانی شدن» به شرح، سخن گفته ام.
زیبایی آفرینی و آفرینش هنری فردوسی در پدیدآوردن شاهکاری بی همتا چون شاهنامه چقدر تاثیر داشته است؟
شگفتکاری فردوسی در آفرینش کاخی عظیم همچون شاهنامه، سویهها و ویژگیهای گوناگون دارد. میتوان گفت این اثر، همچون رنگین کمان و یا منشوری است که از هر سوی آن، رنگ ها و درخششهایی خیره کننده، می تابد. از زبان و بیان و شرح و وصف و خیال نقش های بدیع و صحنه آرایی های رزم و بزم گرفته تا چالش های پیچیده روانی و عاطفی پهلوانان و نقش ورزان، همه و همه در اوجند و چشمان خواننده این شاهکار یگانه را خیره می گردانند.