دکتر محمد بهنامفر، دبیر علمی «همایش ملی ابن حسام خوسفی» در گفت وگو با آوای شاهنامه عنوان کرد
آوای شاهنامه-زهرا دلپذیر
منظومه خاوراننامه یکی از مهمترین حماسههای دینی فارسی است که به دست ابن حسام خوسفی، شاعر نام آور قرن نهم هجری و به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده است. این کتاب به شرح قهرمانیها و نبردهای حضرت علی(ع) در سرزمین خاوران میپردازد. با وجود تفاوتهایی که در ظاهر بین شاهنامه به عنوان حماسه ملی ایران و خاوراننامه که یک حماسه دینی شیعی است به چشم میخورد، هر دو کتاب جلوههایی از هویت ملی ایرانی و دارای آرمان فرهنگی مشترکی هستند.
شواهد فراوان در سرتاسر خاوراننامه، حاکی از ارادت ابن حسام به فردوسی است و نشان میدهد که وی از جنبههای گوناگون شاهنامه را الگوی کار خویش قرار داده تا رسالت فردوسی را در دوران خویش به گونهای دیگر تکرار کند. در این زمینه با دکتر محمد بهنامفر، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند به گفتوگو نشستهایم. این استاد دانشگاه، پژوهشهای زیادی را در کارنامه علمی خود دارد. وی همچنین دبیر علمی همایش ملی ابن حسام خوسفی است که آبانماه امسال در دانشگاه بیرجند برگزاری میشود.
اگر موافق باشید گفتوگو را با اشارهای به محتوای کتاب خاوراننامه و سراینده آن شروع کنیم.
خاوراننامه یکی از حماسههای دینی فارسی است و موضوع آن درباره سفرها و قهرمانیهای حضرت علی(ع) و یاران وفادارش از جمله ملک اشتر در سرزمین خاوران و نبرد با پادشاهانی چون قباد، تهماسب شاه، دیو، اژدها، جادوگر و دیگر موجودات عجیب است که سرانجام با پیروزی حضرت علی(ع) و بازگشت به مدینه پایان مییابد. این کتاب به تقلید از شاهنامه فردوسی و در قالب مثنوی سروده شده و همچون شاهنامه جلوهگاه هویت ملی ایرانیان است. حماسه دینی یکی از انواع حماسی است که قهرمانان آن شخصیتهای دینی و مذهبی هستند.
سراینده این کتاب، ابن حسام خوسفی، شاعر معروف قرن نهم هجری است. ابن حسام، اهل خوسف در نزدیکی شهر بیرجند بود و یکی از ادیبان بزرگ زمان خود و شاعران بسیار توانا به شمار میآمد. وی در تمام قالب های شعری به طبع آزمایی پرداخته و به جز خاوران نامه، دیوان اشعاری نیز دارد. ابن حسام همچون فردوسی، یکی از افراد دیندار و عاشقان ائمه اطهار(ع) بود و ارادت خاصی در اشعارش، چه در دیوان و چه در خاوراننامه، به اهل بیت(ع) نشان داده است.
با توجه به اینکه خارواننامه یک حماسه دینی شیعی و شاهنامه حماسه ملی ایرانیان است، چطور این دو کتاب آرمان مشترکی دارند و میتوانند جلوهگاه هویت ملی ایرانیان باشند؟
ایرانیان از همان سالهای آغازین ورود اسلام به ایران با تیزهوشی خاصی، حساب اسلام واقعی و مکتب اهل بیت(ع) را از خلفای غاصب بنی امیه و بنی عباس جدا نموده و با گرویدن به مذهب تشیع و اظهار ارادت به اهل بیت پیامبر (ص) و در رأس آنها حضرت علی بن ابیطالب (ع)، راه خود را برگزیدند، بی آنکه ملیت و هویت خودشان را فراموش کنند. این بود که در کنار رستم که قهرمان ملی آنها بود، عشق و ارادت به علی (ع) و اهل بیت پیامبر(ص)، در قلب آنها جایگاه والایی یافت و این دو را در کنار هم نشاند.
در واقع مذهب تشیع و ملیت، دو بخش از هویت ایرانی هستند و با وجود تلاش معاندانی که خواستهاند بین این دو جدایی بیندازند، در یک راستا و هدف ساخته و پرداخته شدهاند.
رابطه ملیت ایرانی با عشق و ارادت به اهل بیت(ع)، چنان در روح ایرانیان و شاعران این دیار مستحکم و قوی بنیاد است که حتی شاعران بزرگ اهل تسنن این دیار نیز آن را با جان و دل پذیرفتهاند؛ همچون مولانا که با سرودن نابترین اشعار درباره امام علی (ع) در جای جای مثنوی و غزلیات شمس، علی(ع) و رستم را به عنوان نمادهای آرمانی فرهنگی ایرانی در کنار هم نشاند.
حتی فردوسی نیز در مقدمه شاهنامه با اینکه یک حماسه ملی است، اعتقاد و ارادت خود به خاندان پیامبر(ص) را نشان داده است.
بله؛ فردوسی با ژرف اندیشی و دید حکیمانهاش، فرهنگ ایرانی را با دیانت اسلامی و مذهب تشیع پیوند میدهد، استاد نصرالله پورجوادی در این زمینه مینویسد: فردوسی شخصیتی دورانساز در تاریخ فرهنگ ایرانی است و شاهنامه سند پیوند معنویت فرهنگی ما با دیانت اسلام است.
حکیم توس در ابتدای شاهنامه این گونه از سراخلاص و ارادت درباره امیرالمؤمنین داد سخن میدهد:
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تند باد…
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی …
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای…
براین زادم و هم براین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم