بازتاب شاهنامه فردوسی در آثار عرفانی شیخ اشراق

دکتر زهرا دلپذیر

 شهاب الدین یحیی سهروردی، ملقب به شیخ اشراق، دانشمند بلند آوازه قرن ششم هجری و یکی از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ و اندیشه ایرانی است که با پیوند فلسفه و عرفان و تلفیق حکمت ایرانی با اندیشه‌های ناب اسلامی و آرای افلاطونی، یکی از بزرگترین مکاتب فلسفی جهان را با نام “مکتب اشراق” بنیان نهاد. به بهانه هشتم مرداد، روز بزرگداشت سهروردی، به فرازهایی از اندیشه و آرای این حکیم نامدار می‌پردازیم.

شیخ اشراق در پرتو اندیشه نیک و دانش سرشارش، کتاب‌ها و رساله‌های بسیاری را به زبان فارسی وعربی تالیف کرده است. داستان‌های عرفانی شیخ اشراق به زبان فارسی همچون عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، لغت موران، روزی با جماعت صوفیان، صفیر سیمرغ و…  جزو بهترین و زیباترین متون رمزی و تمثیلی در ادبیات فارسی  به شمارمی‌آیند.

این حکیم بزرگ در نگارش داستان‌های عرفانی خود به داستان‌های شاهنامه فردوسی توجه زیادی داشته و برای بیان رمزهای عالم جان، از عناصر اسطوره‌‌ای و روایات شاهنامه بهره گرفته است. مهمترین شخصیت‌های شاهنامه در دو رساله «عقل سرخ» و «لغت موران» سهروردی جلوه‌گر می‌‌شوند: در رساله «عقل سرخ» داستان «زال و سیمرغ» شاهنامه روایت شده، ولی در برخی جزئیات(مانند حضور آهو در روایت سهروردی) با آن متفاوت است: زال به دلیل سپیدمویی، به دستور پدرش سام و با رضایت مادرش، پس از تولد در صحرا رها می‌شود. روز‌ها سیمرغ بال و پر خود را بر زال می‌گسترد. شب‌ها نیز در غیبت سیمرغ، آهویی به او شیر می‌دهد. هریک از شخصیت‌ها و اجزای این داستان، نمادی برای بیان یکی از حقایق عرفانی هستند؛ برای نمونه، سیمرغ، رمز ذات الهی و عقل کل است و زال، رمز روح و صحرا رمز جهان مادی است. رها شدن زال در صحرا نیز نمادی از هبوط انسان به جهان مادی و جسمانی است. سپید بودن موی زال رمز ارتباط با عالم ارواح است. سام، پدر زال، نماد کسانی است که تعلق روح به جهان دیگر را انکار می‌کنند. آهو نیز رمز نفس کل است.

داستان رستم و اسفندیار نیز به طور خلاصه در «عقل سرخ» آمده است، اما شیوه کشته شدن اسفندیار در این کتاب با «شاهنامه» تفاوت دارد: در «شاهنامه»، رستم با راهنمایی سیمرغ، تیری دوشاخه از چوب گز می‌سازد و با نابینا کردن اسفندیار، او را از پا درمی آورد. در کتاب «عقل سرخ»، سیمرغ ویژگی خاصی دارد که اگر در برابر آیینه یا سطحی صیقلی قرار گیرد، هر چشمی که به آن آیینه بنگرد، از شدت نور نابینا می‌شود. زال با راهنمایی سیمرغ، زره و کلاهخودی صیقلی به رستم می‌پوشاند و او را از مقابل سیمرغ، روانه میدان نبرد می‌کند. اسفندیار با دیدن رستم، از شدت بازتاب نور سیمرغ، نابینا می‌شود و از دنیا می‌رود. در این داستان، نوری که اسفندیار می‌بیند نمادی از بازتاب حقایق عالم معنوی در عالم مادی و آغاز نوعی تجربه عرفانی و اشراقی است. مرگ اسفندیار نیز رمزی از صعود روح به عالم ملکوت است. سیمرغ که بر قله قاف آشیان دارد نمادی از صورت الهی است که بر انسان تجلی می‌کند. تقی پورنامداریان در کتاب «رمز و داستان‌های رمزی در ادب فارسی» مبارزه رستم و اسفندیار را رمزی از جدال روح و نفس می‌داند و می‌گوید، چون اسفندیار رویین تن است هیچ سلاحی بر او کارگر نیست مگر اینکه چشمش از کار بیفتد و بر روی تعلقات دنیوی بسته شود.

یکی دیگر از شخصیت‌های اسطوره‌ای «شاهنامه» در آثار سهروردی، کیخسرو، پادشاه اساطیری، است. شیخ اشراق در فصل چهارم از کتاب «لغت موران»، پس از اشاره به پیروزی کیخسرو بر افراسیاب، کناره گیری او از پادشاهی را جذبه‌ای عرفانی می‌داند و می‌گوید: «حکم محبت روحانی را ممثل گشت به ترک خویشان و وطن و بیت.» او همچنین غیبت کیخسرو را با عباراتی مانند «لبیک گفتن به ندای عشق» و «هجرت به سوی حق تعالی» بیان می‌کند.

هانری کربن، فیلسوف و ایرانشناس نام‌آور فرانسوی و معرف فلسفه اشراق به غرب، سهروردی را پایه‌گذار حماسه‌‌های عرفانی دانسته و معتقد است: «سیر تداوم اندیشه ایران باستان با آفرینش این حماسه توسط شیخ اشراق رقم خورده است». حماسه عرفانی در واقع بازآفرینی حماسه‌‌های ملی و اساطیری است که در آن، رزم آفاقی تبدیل به نبردی درونی و انفسی شده است. حماسه ملی و عرفانی هر دو بر اصالت نقش قهرمان استوار هستند؛ قهرمان حماسه ملی برای دفاع از میهن و آرمانهای خود به نبرد با دشمنان، دیوان و ستمگران می‌‌رود. در حماسه عرفانی نیز درون جغرافیای بزرگ روح و نفس، نبرد در می‌گیرد؛ چنان‌که گاه  گرد و غبار کشاکش قهرمان (روح) در مواجهه و رویارویی با ضد قهرمان (نفس) کم از برخاستن غبار جنگ‌های جغرافیایی طبیعت بیرون نیست. قهرمان حماسههای ملی، پهلوانی با قدرت‌های خارق العاده است که در راه آرمان خود، سفرهایی دور و دراز و رویدادهایی شگفت‌‌انگیز را پشت سر می‌گذارد و با شکست دشمن که معمولاً اژدها یا دیوی بزرگ است به پیروزی می‌‌رسد. قهرمان حماسه عرفانی نیز عارف وارسته‌ای است که در آرزوی جاودانگی می‌زید و برای رسیدن به آرمان خود گام  در مسیر پرفراز و نشیب و اعجاب‌آور سیرو سلوک عارفانه می‌نهد و سرانجام با رسیدن به سرمنزل نهایی و فنای فی الله جاودانه می‌شود.

سهروردی با پایه گذاری حماسه عرفانی، تحول بزرگی را در متن‌های عارفانه پس از خود به وجود آورد و عناصر حماسی را وارد آثار عرفانی کرد. پس از او، عطار با سرودن «منطق الطیر» این حرکت را تداوم بخشید. در قرن هفتم هجری، مولانا با سرودن دو اثر ارزشمند خود؛ «مثنوی معنوی» و «غزلیات شمس»، حماسه عرفانی را به اوج رساند.

 

درباره avayeshahnameh

آوای شاهنامه پایگاه خبری تخصصی شاهنامه فردوسی/ صاحب امتیاز و مدیر مسئول: دکتر زهرا دلپذیر/ مدیر فرهنگی و هنری: مینا عبادی زاده

این خبر را نیز، ببینید

آیین رونمایی از کتاب «شاهنامه بزرگ ایلخانی» در موزه ملی ملک

کتاب «شاهنامه بزرگ ایلخانی (ابوسعیدنامه)»؛کهن‌ترین نسخه مصور شاهنامه از دوره ایلخانی، در کتابخانه و موزه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *